بیسیم چی محراب

افسر جوان جنگ نرم

بیسیم چی محراب

افسر جوان جنگ نرم

افتخار خراسانی ها

 

من بعنوان یک دانش آموخته دانشگاه امام صادق علیه السلام بخاطر حقی که از استاد آیت الله علم الهدی بر عهده خودم احساس می کنم، خود را موظف می دانم در مورد اهانت ناروایی که نسبت به معظم له از سوی برخی ناآگاهان در سایتی منسوب به آقای دستغیب صورت گرفته حقایقی را متذکر شوم، هرچند امام جمعه مشهد نسبت به اظهار نظری که در مورد بعضی افراد داشته اند، خود مسئولند.

اما در مورد این اتهام ناروایی که ایشان در دفاع مقدس شرکت نداشتند باید عرض کنم، مگر شما آقای نویسنده که خود را فرزند شهید معرفی کردی در طول هشت سال دفاع مقدس آمار همه ایاب و ذهاب های جبهه ها را ضبط کردید که چه کسی در جبهه شرکت کرده و چه کسی شرکت نکرده است و چون نمی توانستید اصل حضور معظم له را در جبهه ها منکر شوید گفتید ایشان یک بار به جبهه به منظور حفظ شرط اعزام به حج شرکت کرده است!، قابل توجه است به خاطر ارتباطی که با معظم له در بیش از نه سال دوران تحصیل در دانشگاه امام صادق علیه السلام و ارتباط مداوم با یکی از فرزندان ایشان داشتم، ایشان از سال 1361 تا 1377 بمدت 16 سال به حج نرفته است و در سال 1377 و 1378 بعنوان عضو بعثه مقام معظم رهبری به حج مشرف شده است و در سال 1361 ایشان از طرف فرماندهی سپاه پاسداران بعنوان مسئول بسیج سپاه حکم گرفته است، که به خاطر ضرورت مدیریت و راه اندازی دانشگاه امام صادق علیه السلام، حکم را نپذیرفته است. چگونه امکان دارد کسی که در دفاع مقدس نقش و شرکت نداشته برای این مسئولیت انتخاب شود.

اینکه گفتید ایشان مانع از حضور دانشجویان دانشگاه امام صادق در جبهه بوده است، اگر این ممانعت از طرف یک مسئول ارشد دانشگاه وجود داشت پس چگونه همواره در عملیات های مختلف دفاع مقدس چهره دانشجویان دانشگاه امام صادق می درخشید تا آنجا که در پایان دفاع مقدس قریب ده درصد دانشجویان دانشگاه امام صادق شهید و جانباز بودند بلکه بعکس سهم این بزرگوار در رزمنده بودن دانشجویان این بود که امکانات کامل تحصیل را برای تحصیل دانشجویان جبهه ای فراهم می کرد که از تحصیل باز نمانند و یک نمره صوری به آنها داده نشود بلکه با توان بالای علمی بار بیایند تا در کنکورهای بعدی دکترا در رشته های مختلف در داخل و خارج کشور پذیرفته شوند تا آنجا که گاهی اتفاق می افتاد برای دو سه رزمنده در دانشگاه کلاس اختصاصی تشکیل می شد که از رشد علمی عقب نمانند.

در خاتمه به شما نویسنده محترم که ادعا کردی فرزند شهیدی تذکر می دهم اگر به اظهار نظر یک شخصیت برجسته روحانی مثل آیت الله علم الهدی نقدی داشتید، کلام یا گفتار ایشان را نقد کنید، نیازی به اهانت و افترا و دروغ گویی نیست. باشد که خداوند همه ما را از لغزشهای ناروا حفظ کند.

پیدا و پنهان بازی ضد شیعی «فدائیان مذهبی»

به گزارش شیعه آنلاین - هادی ناصری* در سال 2007 میلادی شرکت مشهور «یوبی سافت» بازی نرم افرازی جدید، زیبا و سرگرم کننده ای را به بازار جهانی عرضه کرد که مانند دیگر بازی های این شرکت دارای محیطی جذاب با گرافیک بالا بود که مورد استقبال جهانی واقع گردید. در پی این استقبال، شرکت «یوبی سافت» نسخه دو این بازی را نیز فورا آماده و به بازار جهانی عرضه کرد. نام این بازی «آساسینس کرید» است که ترجمه فارسی آن "قاتلان" یا "فدائیان مذهبی" است.

برخی این بازی را مرتبط با «حشاشین» می دانند. حشاشین از فرقه اسماعیلیه بودند که بعد از امام جعفر صادق (علیه السلام) اسماعیل فرزند دیگر ایشان را امام زمان می دانستند و او را بعنوان امام آخرشان قبول داشتند. در زمان سلسله سلجوقیان فردی بنام «حسن صباح» رهبری فرقه اسماعیلیه در ایران را بعهده گرفت. او مردی دانشمند، سیاستمداری زیرک و دانشمندی با ذکاوت بود. از زمان او به بعد پیروان اسماعیلیه در ایران با نام باطنی شناخته شدند.

آنها بر این اعتقاد بودند که قرآن دارای چندین لایه از مفاهیم و معانی است و هرکس نمی تواند به این لایه ها پی ببرد و برای پی بردن به این لایه ها نیاز به سال ها تحصیل، کسب علم، تفکر و تدبر ویژه در قرآن دارد، از این رو آنها "باطنی" نامیده شدند. «حسن صباح» مقر حکومت خود را "الموت" انتخاب کرد. این منطقه یک منطقه کوهستانی در میان البرز مرکزی است و خود مانند یک دژ طبیعی است و در گذشته از آب و هوائی خوب و زمین های کشاورزی حاصلخیزی برخوردار بود.

«حسن صباح» و یارانش در "الموت" به ساخت داروهای مختلف می پرداختند و آنها را به دیگر نقاط ایران می فرستادند تا در اختیار مردم برای مداوا قرار گیرد. از جمله داروهائی که آنها تولید می کردند عبارت بوده اند از: انواع داروهای گیاهی نظیر گل گاوزبان، الکل، جوهر بید و غیره. در مورد جوهر بید باید گفت که این دارو از برگ های درخت بید تولید می شود و دارای خاصیت خنک کنندگی و ضد التهاب بوده و هم اکنون داروهائی نظیر آسپرین و سالسیلات نیز از همان خانواده هستند. (آسپرین: اسید استیک سالسیلیت) بدین ترتیب شغل اصلی «حسن صباح» و یارانش، تولید و صدور دارو به نقاط مختلف جهان بود. بنابراین آنها را داروساز می نامیدند و چون در گذشته داروساز را حشاش می نامیدند، از این رو باطنی ها را حشاشین نیز می خوانند.

داستان بازی
داستان بازی در سال 2012 میلادی در فضای زندان مانند یک آزمایشگاه مدرن بنام آبسترگو شروع می شود. «دزموند مایلز» شخصی است که توسط عوامل آبسترگو دزدیده شده و در این آزمایشگاه محبوس شده است. وی که یکی از نوادگان اساسینس است، توسط یک دکتر و دستیارش تحت آزمایش های ویژه قرار دارد. در وسط این آزمایشگاه دستگاه خاصی بنام آناموس وجود دارد که با استفاده از فرمول های DNA شما (دزموند مایلز) را به جنگ های صلیبی باز می گرداند و شما با دستور دکتر مجبور می شوید به گذشته برگردید.

در واقع بازی اصلی شما از اینجا (در زمان گذشته) آغاز می شود. پس از تعلیمات خاصی در ابتدای بازی (راه رفتن، دویدن، پریدن، مخفی شدن و غیره) جنگیدن و فرار کردن را بصورت مجازی فرا می گیرید و رفته رفته مهارت شما در مراحل بازی بشتر و بیشتر می شود. شروع بازی در زمان جنگ های صلیبی بین مسلمانان و مسیحیان است و کسی که هدایت بازی را برعهده دارد، یک اساسین یا در واقع قهرمان بازی است که نامش الطیار است. الطیار در طی مراحل بازی به ماموریت های خاصی بین سرزمین های ریچارد شیردل، عکا، اورشلیم و دمشق می رود تا در نه ماموریت ویژه حاکمان ظالم، افراد زورگو، فرماندهان شرور و جاسوسان را با زیرکی خاصی به قتل برساند و از مردم بی دفاع حمایت کند و در نهایت به این جنگها خاتمه دهد. او با موفقیت در هر ماموریت به سلاح های مختلف جدیدی دسترسی پیدا می کند که بر مهارتش در نبرد می افزاید و قدرت او را بیشتر می کند.

هدف آزمایشگاه آبسترگو چیست؟
عوامل این آزمایشگاه می خواهند با استفاده از دستگاه آناموس، دزموند را به گذشته اژدادی اش برگردانند تا او نیز جام مقدس را که قدرت خاصی دارد، برای آنها به زمان حال آورده و تحویلشان بدهد.

فضای بازی بسیار هوشمندانه و متنوع است به نحوی که تمام مردم شهر اعم از زن و مرد، پیر و جوان، دیوانه و مست، سرباز و قلدر، خبرچین و جیب بر همه و همه وجود شما را حس می کنند و نسبت به تمام اعمال شما عکس العمل های متفاوتی دارند. گرافیک بازی هم بسیار زیبا بوده و معماری اسلامی با ظرافت و دقت خاصی و کیفیت بالا و بسیار نزدیک به واقعیت طراحی شده است. با تمامی این احوال جای تعجبی برای تمام نکاتی که راجع به بازی «اساسین کرید» اشاره شد وجود ندارد، چرا که با پیشرفت لحظه به لحظه علوم نرم افزاری و کامپیوتری در دنیای امروز، از شرکت توانمندی چون شرکت یوبی سافت، غیر از این توقعی نیست.

اما مسئله مهمی که شاید تا بحال هیچ کسی متوجه آن نشده اینکه آیا این شرکت با تمام دقتی که در مراحل ساخت یک چنین بازی نرم افزاری به کار می گیرد، ممکن است بطور اتفاقی، لوگو و آرم اساسینس را نام مقدس امیرالمومنین علی (علیه السلام) قرار دهد یا اینکه از این کار هدفی داشته است؟ پر واضح است که این مسئله اتفاقی نبوده زیرا کسانی که محصولات این شرکت را دیده اند، یقینا می دانند طراحان آن حتی در کوچک ترین اجزاء تشکیل دهنده این بازی ها مانند حرکات لب، مو، مژه، صداگذاری و هزاران مسأله دیگر نهایت دقت را اعمال می کنند چه رسد به آرم و پرچم که نمادین ترین اجزاء یک بازی را تشکیل می دهند.

پس یقینا این مسئله سهوا رخ نداده است. خوب یا بد این مسأله را هنوز نفهمیده ایم! اما این شرکت چنان ماهرانه نام مقدس علی (علیه السلام) را در اجزاء بازی "اساسینس" جای داده که نه تنها میلیون ها کاربر ایرانی تا به حال متوجه این قضیه نشده اند، بلکه سازمان های مربوط به مجوز و پخش نیز متوجه این مسأله نشده اند! این شرکت که با ارائه بازی های «شاهزاده ایرانی» علاقه خود را به موضوعیت ایرانی نشان داده، بار دیگر با بازی "اساسینس کرید" اینکار را بسیار حرفه ای تر تکرار کرده است.

هنگام بازی چند پرسش در ذهن خطور می کند. چرا خیلی از اوقات الطیار ناخودآگاه روی این صندوق ها پا می گذارد؟ چرا در قلعه اساسینس این آرم مقدس را بصورت قرینه روی زمین هم می بینید؟ چرا قهرمان محبوب بازی، در مرحله آخر رهبر خود را به قتل می رساند؟ مسلما باید با دوبله و تحقیق درباره این بازی به جواب رسید.

اما اینکار بعهده وزارت ارشاد اسلامی و بنیاد ملی بازی های رایانه ای و سازمان هائی است که چنین اموری را عهده دار هستند. اما صد حیف که نه تنها متوجه نشده اند، بلکه وقتی با آنها تماس گرفته ایم و موضوع را به آنها اطلاع دادیم، خیلی بی تفاوت پاسخ دادند که: "حالا که چی؟" واقعا جای تأسف نیست که در تنها کشور شیعه جهان به همین راحتی به ترویج عقائد ضد شیعی اجازه پخش داده می شود؟

جشنواره همجنسگرایان در بزرگترین کشور اسلامی!

 

 

به گزارش شیعه آنلاین، اندونزی با داشتن 238 میلیون جمعیت که 90 درصد آن مسلمان هستند، به عنوان بزرگترین کشور اسلامی در جهان شناخته می شود.

این کشور این روزها در اقدامی تعجب برانگیز مجری برگزاری جشنواره همجنسگرایان شده و این مسأله با واکنش و اعتراض شدید بسیاری از گروه ها و شخصیت های مختلف فرهنگی و سیاسی اندونزی و دیگر کشورها مواجه شده است. پخش و توزیع فیلم های غیراخلاقی یکی از اقدامات برگزار کنندگان این جشنواره است.

در همین راستا تعداد زیادی از اعضای «جبهه مدافعین از اسلام در اندونزی» با تجمع در مقابل مراکز فرهنگی خارجی موجود در کشورشان که از برگزاری چنین جشنواره ای حمایت کرده بودند، اعتراض شدید خود را اعلام کرده و خواستار پایان یافتن فوری این جشنواره شدند.

تجمع اعضای «جبهه مدافعین از اسلام در اندونزی» ابتدا از مقابل مرکز فرهنگی آلمان و فرانسه آغاز شد و تهدید کردند که در صورت ادامه یافتن این جشنواره، ساختمان محل برگزاری آن را به آتش خواهند کشید. تعداد زیادی از تجمع کنندگان با در دست داشتن تصاویری از فیلم های توزیع شده در این جشنواره، علیه آن شعار می دادند.

«جبهه مدافعین از اسلام در اندونزی» در پایان این تجمع بیانیه قرائت کرد و در آن اعلام نمود که با ترویج هرگونه همجنسگرایی در اندونزی مقابله خواهد کرد و این جشنواره و هر اقدام حاشیه ای آن مانند توزیع فیلم و غیره باید حداکثر طی 24 ساعت آینده متوقف شود.

در همین حال «فاچیری ایدروس جمالو لای» معاون رئیس جمهور اندونزی نیز طی اظهاراتی مخالفت شدید خود را با این جشنواره اعلام کرد و گفت: ما مخالف این رفتار و هر رفتار مشابه و مربوط به همجنسگرایان هستیم زیرا چنین کارهایی با ارزش های اسلامی در تعارض است.

گفتنی است چنین جشنواره ای اولین بار در سال 2003 میلادی توسط همجنسگرایان اندونزی در این کشور برگزار شد

کربلا یعنی که یار رهبری

به نام خدا
کربلا
یعنی که یار رهبری

از حسین عصر خود فرمانبری

 

کربلا یعنی تـَوَ لا داشتن
مهر حیدر عشق زهرا داشتن

کربلا یعنی تبرّای شدید
از پلیدی‌های دوران و یزید

کربلا یعنی اطاعت از امام
گه به حکم او نشستن گه قیام

کربلا یعنی که یار رهبری
از حسین عصر خود فرمانبری

کربلا یعنی تحول در وجود جامه زهد و حیا را تار وُ پود
کربلا یعنی به حق واصل شدن
یار حق ، دشمن ِ باطل شدن


کربلا یعنی بیا جانانه شو
گِرد ِ شمع عشق ِحق ، پروانه شو

کربلا یعنی کتاب عشق حق
از الف تا یای او سرمشق حق

کربلا یعنی که انسی با نماز
روی بر درگاه ربّ بی نیاز

کربلا یعنی که خون ، آب وضو
با خدا ، بی واسطه در گفت وُ گو


کربلا یعنی همیشه مکتبی
تو حسینی ، خواهر تو زینبی

کربلا یعنی سراپا جان شدن
در منای عاشقی قربان شدن

کربلا یعنی که عاشورای خون
موسم انا الیه الراجعون

کربلا یعنی گل ِ احمر شدن
روی دست باغبان پرپر شدن

کربلا یعنی هم آغوش عجل
تلخی مرگش نکوتر از عسل

کربلا یعنی بهار ِ تشنگی
شعله ور دل از شرار تشنگی

کربلا یعنی که در دریای ِ آب
تشنه اما ، آب کردن را جواب

کربلا یعنی فغان و زمزمه
خنجر و هنجر نگاه فاطمه

کربلا یعنی که تیـغ وُ جسم یار
یک هزار و نهصد و پنجاه بار

کربلا یعنی عطش یعنی شرار
خیمه و طفلان در حال ِ فرار


کربلا یعنی سراپا عشق و شور
گه به نیزه ، گاه در کنج تنور

کربلا یعنی که نیلی روی ماه
صورت طفلان و سیلی آه! آه !

کربلا یعنی که حق در سلسله
پاسخ اشک یتیمان هلهله

کربلا یعنی که در بازارها
کعبه اما کعبهء آزارها

کربلا یعنی که آیات ِ حکیم
یک زن و هفتاد وُ دو داغ عظیم


زن مگو زهرای ثانی بود او
در حسین ِ خویش فانی بود او

یک شب بی نافله زینب نداشت
غیر ذکر یا حسین بر لب نداشت

برای سلامتی رهبر صلوات

شهادت جانسوز رئیس مذهب شیعه

بار دیگر ظالمانه، خیل جلادان شبانه            با دو دست بسته بردند یک غریبی را ز خانه

بار دیگر دست گلچین در مدینه آتش افروخت       بار دیگر آشیانی در میان شعله ها سوخت

داغ یک دسته شقایق، بر دل خونین صادق        بار دیگر شد شکسته حرمت قرآن ناطق . .