معمولا معظم له صبح ها به کوه می روند و نماز را هم همانجا می خوانند.
کوهنوردی از برنامه های مورد توجه آقاست .
یک روز که مقام معظم رهبری به کوه های اطراف تهران رفته بودند ، با دختر و پسری دانشجو برخورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع مناسبی نداشتند و تصور می کردند که آقا دستور دستگیری آنها را خواهد داد.
ولی برخلاف تصور آن دو ایشان با آنها احوالپرسی کردند و از شغل و فامیل بودن آنها نیز سوال کردند. پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواجه شد ، واقعیت را گفت که ما دوست هستیم. آقا ابتدا درباره ورزش و مزایای آن با آن دو صحبت کردند و بعد هم فرمودند:"بد نیست صیغه محرمیتی درمیان شما برقرار شود وشما باهم ازدواج کنید" و به آنها پیشنهاد دادند که :" اگرمایل بودید در فلان تاریخ بیایید ،من آمادگی دارم که شخصاً عقد شما را بخوانم. "آن دو خداحافظی کردند و طبق قرار همراه خانواده خود، محضر ایشان رسیدند.
آقا عقد آنها را جاری کردند وبا برخورد کریمانه مقام ولایت، این دوجوان تغییر مسیر دادند و آن دختر غیر محجبه به یک دختر محجبه و معنوی و آن پسر دانشجو به یک جوان مذهبی مبدل شدند.